دستهایم را بالا میگیرم وآرام آرام مقابلت تعظیم میکنم


آوای تنهایی

از آسمانها برایت می نویسم ازشب مهتابی ازکنج وگوشه ی قلبم که دیوارهایش پراز نوشته ها,کنده کاریهاونام تواست تویی که آرام وندای درونی هر آدمی هستی ومن رابر آن باور میرسانی که انسان فطرتاخالی ازهر غصه وغم است اما......باتوجه به شرایط ومحیطی که قرارمیگیرد غم وغصه بر مافزونی می یابدگفتن من تنها گویالجاجت وغم انگیز بودن نوشته ها نیست همه اش تقصیراین قلم است که می نویسد واز دوری وغم غصه رنج می نالد آه....آه ازروزگارسیاه که خودرادرآن گم کرده ایم حیف ازناله مرغ عشق که دیگر زنده نیست تا باآوازش مرابه گریه وادارد.

کاش چشمه ای می بودم تورابه یاد خوشحالی دریامی افکندم کاش خورشیدبودم تاتورابه یاد قلب طلایی ات بیاندازم کاش ابر بودم تاتورابه یادپاکی فطرتت می انداختم کاش کبوتر بودم تا نامه ای برایت بیاورم وتورا ازچشم انتظار بودن وچشم به راه بودن برهانم.اما حیف که هیچ کدا از آنها نیستم وتنها پاره تنی هستم که تو را به یاد رنج ها وغصه ها می اندازم.اما چگونه چگونه می توانم بااین اندیشه خودرا از افکارکودکانه برهانم....؟؟

چگونه بر فطرت وجنگ درونی که درآخر برپااست غلبه کنم!

چگونه می توانم در آسمان صاف وابری بی کنایه قدم نهاد!

چگونه می توان از گذشته های دور نگرید..........!

چگونه می توان از دوری وتنهایی وسیاهی نهراسید وچگونه می توان از دوست داشتن فرار کرد......!

چگونه می توان.........!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:11 توسط خواهران| |


Power By: LoxBlog.Com

نام قالب : 22 طراح : ماه ترین انتخاب قالب